فاطمه شعبانی : مدتی است که به نظر میرسد نفس شهر تهران و خیلی از شهرهای بزرگ گرفته است. تابلوها هوای ناسالم برای افراد حساس را نشان میدهد و شاخص آلودگی گاه بالا و به ندرت پایین میآید. تعطیلی مدرسهها و اجرای طرح زوج و فرد از درب منازل هم کمکی به بهبود هوای شهرتهران نکرده و همه چیز در دود و غبار گم شده است. دکتر «یوسف حجت» سرپرست معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران در گفتگوی اختصاصی با دیباچه می گوید: «اگر همه خودروها و آدمها را از تهران خارج کنیم باز میدان دیدمان کم خواهد بود! کاهش میدان دید الزاما به معنای افزایش آلودگی نیست!»
سازمان حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران چه اقداماتی برای رفع آلودگی هوای تهران انجام داده است؟
سازمان حمل و نقل ترافیک یک سازمان برای شرایط بحران نیست و در طول سال به طور مستمر کار می کند، اینطور نیست که در زمان بحران کار خاصی انجام بدهد، اقدامات زمان بحران به کمیته اضطرار برمی گردد.
آلودگی هوای تهران برای امسال و سال قبل نیست هرچه یادمان می آید زمستانها این اتفاق می افتد، آیا در طول سال نمیتوان کارهایی برای پیشگیری انجام داد؟
به جای اینکه به یادتان مراجعه کنید به اطلاعات مراجعه کنید؟! سال ۱۳۹۰ ما ۲۱۸ روز آلوده با شاخص بالای ۱۰۰ داشتیم امسال تا الان ۵۶ روز بالای ۱۰۰ داشتیم اگر روزهای آلوده دیگری هم تا پایان سال داشته باشیم تقریبا یک سوم سال ۱۳۹۰ می شود، بنابراین تعداد روزهای آلوده به یک سوم کاهش پیدا کرده است. علمی نیست که به آسمان نگاه کنیم و بگوییم همیشه اینطور بوده است! بیست سال پیش گازوئیل ما بین ۷ تا ۸ هزار پی پی ام گوگرد داشت الان به حدود ۱۰۰ رسیده است، تمام خودروهای ما کاربراتوری بود الان همه انژکتوری و یورو ۴ هستند، قبلا هیچکدام کامپیوتر و کاتالیست نداشتند، معاینه فنی جدی نبود الان جدی است به خاطر طرح ترافیک ۳۵ درصد خودروها به صورت داوطلبانه معاینه فنی برتر گرفته اند. این ۳۵ درصد معاینه فنی کار سازمان ترافیک، بهبود سوخت کار وزارت نفت، و یورو ۴ کار خودروسازها تحت نظر سازمان محیط زیست بوده است. در کل مجموعه مملکت دست به دست هم داده و این کارها را انجام داده اند. متاسفانه اقدامات مثبت در برخوردهای احساسی دیده نمی شود الان هم جامعه ما آمادگی برخورد علمی با مسئله را ندارد. به آسمان نگاه می کنیم و میگوییم هوا آلوده است در حالیکه همه این آلودگی نیست شما اگر به مناطق کوهستانی دورتر از تهران بروید حتی در مسیر کاشان جاهایی که هیچ منبع آلودگی وجود ندارد میبینید هوا غبار آلود است غبارآلودگی یک پدیده طبیعی است. اینکه چقدر انتشار آلایندهها را داشته ایم و در غبار تهران چقدر آلودگی وجود دارد، با چشم قابل قضاوت نیست؛ بنابراین به صرف اینکه هوا را غبار آلود می بینیم نباید احساس کنیم همه اش آلودگی است یعنی کاهش میدان دید الزاما به معنای وجود آلودگی نیست. این غلط رایجی است که همه نگاه میکنند و می گویند، چون تا فاصله زیادی دیده نمیشود، پس هوا خیلی آلوده است. همانطور که گفتم، جاهای دورتر با فاصله زیاد از تهران مثلا مسیر قزوین همین شرایط را دارد و این شرایط طبیعی است. هوا نه در تهران، بلکه در بخشهای زیادی از مملکت ساکن شده که البته این شرایط مختص مملکت ما نیست. شما اگر نقشه شاخصهای آلودگی جهانی را نگاه کنید از شرق آسیا شروع شده تاشرق اروپا تا کشورهای بوسنی و اکراین و بخشی ایتالیا را گرفته است حتی بخشهایی از چین، هند و ترکیه وضعیت آلودگی هوا خیلی نامطلوب استYروز قبل آلودگی سئول که در یک کشور توسعه یافته است بیشتر از تهران بود. در این شرایط باید علمی صحبت کنیم نه اینکه به آسمان نگاه کنیم بگوییم چی شد چی نشد! به آمارها نگاه کنیم در سال ۱۳۸۸ چند روز آلوده بالای ۲۰۰ داشتیم، اما الان چندین سال است که شاخص کل تهران بالای ۲۰۰ نرفته و امسال که خیلی وارونگی داریم و غبار محلی همه جار ا گرفته حداکثر آلودگی تا امروز به ۱۵۷ رسیده است. امسال فقط ۴ روز بالای ۱۵۰ داشته ایم که یک روزش در تابستان به خاطر ازون بود و ۳ روزش را در پاییز به خاطر ذرات معلق کوچکتر از ۵/۲ میکرون (PM۲.۵)؛ بنابراین باید قضاوت درستی داشته باشیم. وحشتی که در مردم ایجاد می کنیم با واقعیت تطابق ندارد. یک نکته دیگر هم که به نگرانی مردم دامن زده این است که ۲۵ سال پیش وقتی شاخص، بالای ۲۵۰ میرفت،مدرسهها را تعطیل میکردند. در سالهای بعد در راستای اهمیت بیشتر به سلامت مردم، استانداردها بهتر و سختگیرانه تر شد و به ۲۵۰ و به ۲۰۰ و بعد ۱۵۰ رسید الان با شاخص بالای ۱۰۰ مدارس را تعطیل می کنند. پس تعطیلی مدارس به معنای این است که شاخص بالای ۱۰۰ است، در حالیکه تعطیلی مدارس در دو دهه قبل به معنای این بود که بالای ۲۵۰ بود. تعطیلی مدارس این سیگنال را به مردم می دهد که هوا خیلی آلوده است، در روزهای اخیر که مدارس تعطیل بود، شاخص هوای تهران از ۱۵۰ تجاوز نکرده است؛ بنابراین هوا آلوده و ناسالم برای افراد حساس است، اما میزان آلودگی نسبت به سالهای قبل کاهش یافته و این نشان می دهد که کارهای زیادی در این مملکت در حال انجام است. بیست سال پیش مترو نداشتیم الان ۲۳۰ کیلومتر مترو داریم و روزانه نزدیک به ۳ میلیون مسافر با مترو جابه جا میشود. اگر قرار بود این ۳ میلیون نفر با حمل نقل روی زمین و با سوخت فسیلی جا به جا شوند چقدر به ترافیک و آلودگی اضافه میشد؟ حالا تلاشمان است که در حد مقدوراتمان کار را انجام بدهیم چیزی که به معاونت حمل ونقل و ترافیک مربوط می شود یکی گسترش حمل و نقل عمومی است و تمام تلاشمان را برای گسترش مترو به کار میگیریم و امیدوارم با این وضعیت مالی بسیار سخت، ماهانه حداقل یک ایستگاه مترو افتتاح کنیم. امیدواریم ۲۸ واگن هم در اوایل سال آینده اضافه شود و طول بیشتری از خطوط مترو به بهره برداری برسد. کاری که از دست ما برمی آید این است که حمل و نقل عمومی را گسترش بدهیم. کارهای جنبی هم انجام می دهیم مثلا حمایت از موتورهای برقی، البته این صرفا کار ما نیست و دولت و جاهای مختلف در این زمینه کار می کنند و ما هم کمک می کنیم تا موتور سیکلتها را به سمت برقیشدن سوق دهیم. هرچند به دلیل گران و شارژی بودن برای کسی که می خواهد با موتور بار حمل کند یا وسیله رفت و آمدش باشد، مطلوبیت زیادی ندارد و ما باید جذابیت ایجاد کنیم و سعی داریم وام مناسب به این موتورها وکسانی که در حمل و نقل بار، کالا و نامه هستند بدهیم. البته اینها هیچکدام عکس العمل به آلودگی و وارونگی هوای اخیر نیست اینها برنامههای درازمدت است که به تدریج کاهشی که گفتم را ایجاد کرده و خواهد کرد. تاکید می کنم اگر همه خودروها و همه آدمها را از تهران خارج کنیم باز میدان دید در تهران کم خواهد بود! میدان دیدکم الزاما به معنای آلودگی نیست، اما حالا که میدان دید کم شده، اگر انتشار آلودگی داشته باشیم، این آلودگی از محیط خارج نمیشود و هوا را آلوده کند.
چیزی که می بینیم ترکیبی از غبار محلی و آلودگی است. غبار محلی یک پدیده طبیعی است و نتیجه فعالیت انسان نبوده و تغییر در آن در اختیار ما نیست، در اختیار طبیعت است- ما نمیتوانیم در باره این غبار محلی تصمیمگیری کنیم یا اقدامی انجام دهیم. کاری که در اختیار بشر است، این است که وقتی که غبار محلی شکل میگیرد، نتیجه گیری کنیم که تهویه طبیعی به شدت کاهش یافته است، وقتی تهویه درستی نداریم باید انتشار آلودگی کمتری داشته باشیم. تمام تلاش ما باید این باشد که سوخت کمتری مصرف کرده و تردد کمتری داشته باشیم که در حد مقدورات، اقداماتی انجام شده است که البته کافی نیست. ما هنوز خیلی خودروهای آلاینده و جابجایی قابل حذف داریم. خیلی ساختمانها را بیش از حد نیاز گرم و سوخت فسیلی زیادی مصرف میکنیم اینها باید اصطلاح شود.
به نظر میرسد ناوگان شهری مدتهاست نوسازی نشده است و اتوبوسهای کهنه به نوعی منبع آلودگی هستند، سازمان شما اقدامی در این زمینه انجام نداده است؟
سابق براین وقتی اتوبوسهای شرکت واحد گاز میدادند پشت اتوبوس کلا تیره میشد،اما الان اتوبوسها به شدت کنترل میشوند و به ندرت اتوبوس دودزا مشاهده می شود و در صورت مشاهده شدن سریعا گزارش و تعمیر و به شدت روی آلودگی اتوبوسها کار می شود. سال ۱۳۹۲ سهم اتوبوسهای شرکت واحد در آلودگی هوا حدود ۱۲ درصد بود الان به زیر ۶ درصد رسیده است. البته قبول دارم که ناوگان ما کهنه و چندین سال است اتوبوس نو به ناوگان ما اضافه نشده و این مشکل در سطح کشور است و بخشی از آن به دولت بر می گردد. ما به آن صورت تولید اتوبوس شهری نداریم و تمام تلاش دولت، مسئولین شهرداری و سازمان برنامه ریزی در این جهت است که اتوبوس به تعداد کافی تولیدکنیم، اما واقعیت این است که ما در تامین اتوبوس در کل کشور ضعیف عمل کردیم و سالهاست اتوبوس نو قابل توجهای به ناوگانمان اضافه نشده است.
دوچرخههای اشتراکی طرح بی دود کجا رفتند؟
یک شرکت خصوصی بود مدتی کار کرد و در حال حاضر دارد تجدید ساختار می کند، به احتمال قوی دوباره بر می گردد؛ تلاشمان این است که شرکتهای دیگر هم وارد بشوند و از انحصار یک شرکت خاص دربیایند و مجددا دوچرخه در تهران فعال شود، البته در حال حاضر که هوا آلوده است شاید برای دوچرخه سواری در تهران مناسب نباشد ان شاالله شرایط مساعد شد دوچرخه هم برمی گردد.
دوچرخه های همگانی به کجا رسید؟ به نظر می رسد که تعداد کانکسها محدود و دوچرخهها از سطح شهر جمع آوری شده است؟
آنها بیشتر کنار پارکها بود و در سطح شهر کمتر استفاده می شد، دلیلش هم این بود که وقتی دوچرخه را از خانه دوچرخه می گرفتیم باید به همان خانه دوچرخه تحویل می دادیم، برای همین نمی توانست برای حمل نقل زیاد موثر باشد.
بیشتر جنبه تفریحی و ورزشی داشت؟
بله، اما دوچرخه اشتراکی نسل چهارم را از هر نقطه که باشد می توانیم برداریم و در هر نقطه که خواستیم رها کنیم. دوچرخه هایی که در سطح شهر بود تا روزی ۴ هزار سفر هم رسیده بود یعنی باعث کاهش تردد ۴ هزار خودرو شده بود. دوچرخه اشتراکی نسل چهار برای حمل و نقل قابل استفاده است ،البته دوچرخه نسل سوم هم شدنی است. یعنی از یک خانه دوچرخه آن را بگیریم و به خانه دوچرخه دیگر تحویل دهیم البته این هم محدود کننده است. دوچرخههای نسل ۴ بهترین گزینه است که می توانیم از مبدا تا مقصد دلخواه برویم. اگر چهار جهت تهران را در نظر بگیریم فقط جهت جنوبی - شمالی به خاطر سربالایی مشکل دارد که دوچرخههای نسل چهارم این اجازه را می دهد که کمتر کسی این جهت را رکاب بزند. این دوچرخهها را با ماشین جمع کرده و به نقاط شمالیتر میبرند. مردم هم جهت جنوب به شمال را با وسیله نقلیه عمومی طی میکنند.
پس این دوچرخهها مجدد به شهر برمی گردند؟
امیدواریم، تلاشمان این است که برگردد.